راه ِ اندوه

گفتم:خداوندا، مرا به راهی بیرون بر، که من و تو باشیم؛ خلق را در آن راه نباشد! راه ِ اندوه در پیش ِ من نهاد!

راه ِ اندوه

گفتم:خداوندا، مرا به راهی بیرون بر، که من و تو باشیم؛ خلق را در آن راه نباشد! راه ِ اندوه در پیش ِ من نهاد!

امید

     دندان بر جگر بگذار...!

     اگرچه کوهستان‌ها را صخره به صخره

     با خون شکوفه شسته‌اند،

     اما رنگین‌کمان‌های بسیاری

     بر پیچ‌وتاب رود بزرگ

     پل خواهند زد.

     حوصله کن مجروح من

     مجروح خارزار بی‌چلچله!

     این‌طور هم نمی‌ماند

     که علف در دهان داس بمیرد و

     باد برای خودش

     هی به هوچی و هلهله.

     من به تو قول می‌دهم

     بهارزایی هزار خرداد خوش‌خبر

     از جان‌پناه امید و ستاره درپی است.

     دندان بر جگر بگذار آهو...

     آهوی پا به‌زای [...]

     صیاد سایه گریز نیز نمی‌داند

     سرانجام در برکه‌ی تاریک

     به تنهایی خود شلیک خواهد کرد،

     اما تو باز

     برای نجات همان سنگ‌انداز،

     هم با چراغ ماه و مرهم شفا

     بازخواهی گشت.

     بازگرد.

     دارد دیر می‌شود. 

     + سیدعلی صالحی

نظرات 3 + ارسال نظر
مینا جمعه 25 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 14:56 http://khabgard-mimanam.blogfa.com

سلام نگار جان.
زیبا بود.
نوشته ام اگر حوصله ای بود[گل]

مینا سه‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:57 http://khabgard-mimanam.blogfa.com

به روزم
"پک میزند به تنهایی اش کافه!"

مینا پنج‌شنبه 7 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 13:02 http://khabgard-mimanam.blogfa.com

((تازگی ها اشک که میریزم...))
نگارم...
منتظر نگاهتم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد