راه ِ اندوه

گفتم:خداوندا، مرا به راهی بیرون بر، که من و تو باشیم؛ خلق را در آن راه نباشد! راه ِ اندوه در پیش ِ من نهاد!

راه ِ اندوه

گفتم:خداوندا، مرا به راهی بیرون بر، که من و تو باشیم؛ خلق را در آن راه نباشد! راه ِ اندوه در پیش ِ من نهاد!

خانه‎ی من

در اطراف خانه‎ی من
آن کس که به دیوار فکر می‎کند
آزاد است
آن کس که به پنجره
غمگین
و آن که به جستجوی آزادی‎ است
میان چاردیوار نشسته
می‎ایستد
چند قدم راه می‎رود
نشسته
می‎ایستد
چند قدم راه می‎رود
نشسته
می‎ایستد
چند قدم راه می‎رود
نشسته
می‎ایستد
چند قدم راه می‎رود
نشسته
می‎ایستد
چند قدم راه می‎رود
نشسته
می‎ایستد
چند قدم...
حتی تو هم خسته شدی از این شعر!
حالا
چه برسد به او
که
نشسته
می‎ایستد...
نه!
افتاد

نظرات 5 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 15 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 16:48 http://title.blogsky.com

سلام .هم شعر قشنگی گذاشتی هم وبلگ قشنگی داری ، رفیق

ممنون از حضورت

صابر رمیم شنبه 15 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 19:55 http://bpencil.orq.ir

سلام
وبلاگ جامع و زیبایی داری
انشالا بتونی هروز پر بارتر به کارت ادامه بدی

خوشحال میشم سر بزنی به
مداد سیاه

بهترین مقالات روانشناسی
مطالب جالب و طنز
بهترین داستانک های ایرانی و خارجی
زندگی نامه بزرگان و اساتید ایرانی و خارجی
عکس های کمیاب و زیبا
و.....

ممنونم
در اولین فرصت حتما

حسین شنبه 15 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 23:44 http://www.akslar.com

سلام دوست عزیز وبلاگ واقعا خوبی داری داشتم تو اینترنت میگشتم نمیدونم چطور شد اومدم وبلاگ شما واقعا کارتون زیباست ارزوی موفقیت دارم برای شما

آلفا دوشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:19 http://alpharays.blogsky.com/

افتاد؟؟!!!
فکر میکردم این حالت ابدیه..! (متعجب!!!)

میان چاردیواری که باشی،
و هنوز پی ِ آزادی
افتاده می شوی
ولی
نمی افتی!

پارانوئید دوشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 17:21

سلام نگار جان
با وبت از طریق سما آشنا شدم
فوق العاده زیبا می نویسی
"بانو" را دوست دارم زیاد

از این زندان می رویم ، با هم

سلام دوست عزیز
ممنون از لطفتون
این نوشته زیبا از من نیست اما من هم دوستش دارم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد