راه ِ اندوه

گفتم:خداوندا، مرا به راهی بیرون بر، که من و تو باشیم؛ خلق را در آن راه نباشد! راه ِ اندوه در پیش ِ من نهاد!

راه ِ اندوه

گفتم:خداوندا، مرا به راهی بیرون بر، که من و تو باشیم؛ خلق را در آن راه نباشد! راه ِ اندوه در پیش ِ من نهاد!

آینده!

باید دلت از سنگ باشد

که این همه شکست را تاب بیاوری

و چشم به راه آینده‌ای بمانی که

می دانی چیزی کم از گذشته ندارد.

 

.

نظرات 2 + ارسال نظر
عباس سه‌شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:01 http://1338912195220.mihanblog.com

سلام
مطالب ادبیت به نثر بد نبود
اگه آثار مهدی اخوان ثالث و قیصر امین پور را بخونی حتما مطالبی که مینویسی بهتر میشه.
من خودم نمیتونم شعر بگم ولی یه شعر قشنگ یادمه که واست مینویسم:

هر که در سینه دلی داشت به دلداری داد
دل نفرین شده ی ماست که تنهاست هنوز

در ضمن یه کتاب دیگه هم بهت سفارش میکنم. کتاب ؛دل و عشق؛ . خیلی خوبه. من خیلی از این قبیل شعر هامو همونجا پیداکردم

در آخر موفق باشی...

حسین سه‌شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 13:55 http://www.akslar.com

سلام وبلاگ خیلی قشنگی داری لطفا به ما هم سر بزن.منتظرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد